محل تبلیغات شما



نابرابر شده این جنگ ، از آن می گذرم

هر که پرسید کجا رفت ، بگو بی خبرم

 

تو و خال لب و ابرو و دو تا چشم سیاه

در مقابل ، من بیچاره فقط یک نفرم !

 

#رحمانی_شاهد

 

هر کجا از عشق خالی بود ، زن را آفرید

چون خدا فکر تعالی بود ، زن را آفرید

 

مرد از آغاز خلقت بود ، اما چون زمین

خالی از یک جنس عالی بود ، زن را آفرید

 

#رحمانی_شاهد 

 

کاشکی فاصله در عشق ، معین باشد

آخرِ عشق ، برای همه روشن باشد

 

حال من مثل امیریست که معشوقه ی او

از قضا ، دختر فرمانده ی دشمن باشد

 

#رحمانی_شاهد 

 


خیام به هم بریز انگورت را
رو راست بگو به مست منظورت را
ترسم که فلک بر سر بیداد آید
بر باد دهد خاک نشابورت را
 
 
 
موجی از عطر تو پیچیده و باید که فقط
یک نفس سیرفقط سیر تنفسّ بکنم

علی_نیاکوئی_لنگرودی
 
 
 
از پشت کوه آمده ای
خورشید لب خندان من

گیسو پریشان کرده ای
ای آیت رحمان من

خَلقی تو حیران کرده ای
ای جانِ جانِ جانِ من
 
 
 
 

از آن زمان که گشودی زغنچه
دیوانت

تمام قافیه را باختم به چشمانت

به یک سبد احساس ناب،
دلخوشم چون،من

غزل سروده ام که شوم،در ردیف ،مهمانت

تمام حس من این است،لحظه ای با شوق

تو سردهی ،غزلی با لبان خندانت

ویا به حرمت دلدادگان کویت
کاش

به یک لطیفه سخن گویی از ادیبانت

تمام نیست شعر من ای نازنین
گمانم،باز

سپرده ای به غزل،غمزه های
چشمانت

زهره هاشمی
 

پرویز ناتِل خانلری (زادهٔ اسفند ۱۲۹۲ در تهران از اهالی ناتل نور مازندران، ادیب، ت‌مدار، زبان‌شناس، نویسنده و شاعر معاصر ایرانی است.
خانوادهٔ پدر و مادر او هر دو مازندرانی بودند و در حکومت قاجار شغل دیوانی داشتند. خانوادهٔ پدری خیلی زودتر از شهرستان نور، روستای ناتل» از توابع شهرستان نور کنونی کوچ کرده‌بودند. جد او، میرزا احمد مازندرانی، ابتدا عنوان خانلرخان و بعد لقب اعتصام‌الملک گرفت. میرزا خانلرخان اعتصام‌الملک تا پایان عمر، مشاغلی در وزارت امور خارجه داشت و مدیر کل وزارت خارجه بود. پدر خانلری، میرزا ابوالحسن خان خانلری (۱۲۸۸–۱۳۴۹ ه‍. ق)، ابتدا در وزارت عدلیه و سپس در وزارت امور خارجه خدمت می‌کرد و از سال ۱۳۱۶ ه‍. ق به مدت ده سال در تفلیس و پترزبورگ مأموریت ی داشت. در سال مشروطیت به تهران آمد و ازدواج کرد، لقب اعتصام‌الممالک گرفت، و در سال ۱۳۰۹ ه‍. ش در تهران درگذشت. نام خانوادگی خانلری» از لقب جد او خانلرخان» گرفته شده‌است. کلمهٔ ناتل» (نام قدیمی شهری در مازندران) به پیشنهاد نیما یوشیج (پسرخالهٔ مادرش) بر نام خانوادگی او افزوده شد و باآنکه خود همیشه آن را به‌کار می‌برد، در شناسنامهٔ او نبود.
 تحصیلات ابتدایی را در مدرسهٔ سن‌لویی، مدرسهٔ آمریکایی تهران و مدرسهٔ ثروت تهران گذراند. درس‌های دورهٔ اول دبیرستان را به‌طور متفرقه امتحان داد، و هنگام ورود به دارالفنون برای دورهٔ دوم متوسطه، به تشویق بدیع‌امان فروزانفر، که آن زمان معلم دارالفنون بود، رشتهٔ ادبی را انتخاب کرد. سپس وارد دانشسرای عالی شد و در سال ۱۳۱۴ ه‍. ش دانشنامهٔ لیسانس زبان و ادبیات فارسی را از دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران دریافت کرد. پس از گذراندن دورهٔ آموزشیِ خدمت نظام وظیفه، از سال ۱۳۱۵ به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و مدتی دبیر دبیرستان‌های رشت بود. سپس، ضمن تدریس در دبیرستان‌ها، دورهٔ دکتری زبان و ادبیات فارسی را گذراند.
در سال ۱۳۲۲ خانلری جزو اولین گروه دریافت‌کنندگان دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران بود. موضوع پایان‌نامهٔ دکتری او تحول غزل در شعر فارسی» بود که به راهنمایی ملک‌الشعرا بهار به انجام رساند و بعداً با عنوان تحقیق انتقادی در عروض و قافیه و چگونگی تحول اوزان غزل فارسی» به چاپ رسید. پس از پایان خدمت وظیفه، دوران خدمت در دانشگاه تهران را آغاز کرد. خانلری کرسی تاریخ زبان فارسی» را در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران ایجاد کرد و تا سال ۱۳۵۷، خود متصدی تدریس آن بود. از دانشجویان و شاگردان موفق او می‌توان به دکتر قدمعلی سرامی اشاره کرد. در همان اوایل دوران خدمت در دانشگاه تهران، در سال ۱۳۲۵ انتشارات دانشگاه تهران را بنیان گذاشت و خود به مدت پنج سال مدیریت آن را برعهده داشت.
 از دوران دانشجویی، همکاری خود را با مطبوعات آغاز کرد و اشعار و نوشته‌هایش در مجلهٔ مهر انتشار می‌یافت. در خاطرات خود، از جمعی از ادیبان نامدار آن زمان همچون محمدتقی بهار، رشید یاسمی و سعید نفیسی یاد می‌کند که در دفتر مجلهٔ مهر گرد می‌آمدند و مشهور به ادبای سبعه (هفت‌گانه) بودند. در مقابل آنان، به چهار نفر جوان‌تران نوگرا و تحصیل‌کردهٔ اروپا، یعنی صادق هدایت، مجتبی مینوی، بزرگ علوی و مسعود فرزاد اشاره می‌کند که در کافهٔ رزنوار» در خیابان لاله‌زار نو جمع می‌شدند و به گروه ربعه (چهارگانه) مشهور شده‌بودند و خانلری در حدود سال ۱۳۱۵ با آنان نیز آشنایی یافت.
 در سال ۱۳۲۰ با زهرا کیا ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر و یک پسر بود. پسرش آرمان در جوانی درگذشت. در خرداد ۱۳۲۲ نخستین شماره از مجلهٔ ادبی سخن را انتشار داد و با وجود وقفهٔ ناخواسته‌ای که پیش آمد، تا سال ۱۳۵۷ انتشار آن را تداوم بخشید.
 در سال ۱۳۲۷ به پاریس رفت و مدت دو سال در انستیتو دو فونتیک»، که وابسته به دانشگاه سوربن بود، به مطالعه و تحقیق مشغول شد. او اولین ایرانی‌ای بود که با رشتهٔ فونتیک (آواشناسی) در این مؤسسه آشنا شد و رساله‌ای نیز در این باره به زبان فرانسوی نوشت.
 در سال ۱۳۳۴ معاون وزارت کشور (در دورهٔ وزارت اسدالله علم) شد. از همان دوران، سناتور انتصابیِ مازندران شد و چند دوره تا سال ۱۳۵۷ در آن سمت بود. از شهریور ۱۳۴۱ تا بهمن ۱۳۴۲ مقام وزارت فرهنگ را در کابینهٔ اسدالله علم داشت. در مقام وزارت فرهنگ، طرح ایجاد سپاه دانش را پیشنهاد کرد و به تصویب رساند و اجرای آن را آغاز کرد.
از مهم‌ترین خدمات خانلری به فرهنگ ایرانی، تأسیس بنیاد فرهنگ ایران با جلب همکاری عده‌ای از پژوهشگران بود که در سال ۱۳۴۴ آغاز به کار کرد. بنیاد فرهنگ ایران در مدت فعالیت خود بیش از سیصد عنوان کتاب را منتشر کرد که غالب آنها متون و تحقیقات مهمی در جنبه‌های مختلف ادبی و تاریخی و علمی بود. ریاست بنیاد فرهنگ از ابتدای تأسیس تا سال ۱۳۵۷ بر عهدهٔ خانلری بود. خانلری همچنین ریاست فرهنگستان ادب و هنر ایران را برعهده داشت. مدتی نیز مدیرکلیِ سازمان پیکار با بیسوادی را برعهده گرفت.
از کارهای ارزشمند خانلری، انتشار مجلهٔ سخن از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۵۷ بود که جمعاً ۲۷ دوره منتشر شد. شمارهٔ اول مجله به صاحب‌امتیازیِ ذبیح‌الله صفا منتشر شد، اما با رسیدن خانلری به سی‌سالگی، صاحب‌امتیازی مجله به او منتقل شد. مجلهٔ سخن، به‌خصوص در دوره‌های اول خود، دریچه‌ای به روی ادبیات جهان بود و محلی برای انتشار آثار نویسندگان تازه‌نفس و شاعران نوگرا بود، و نقش بسزایی در جهت‌گیری ادبیات فارسی در دورهٔ معاصر داشت.
روش خانلری و نوشته‌های او در سخن، راهگشای جوانان مستعد شد. بسیاری از نویسندگان و شاعران نامدار چون جلال آل‌احمد، محمدعلی اسلامی ندوشن و بهرام صادقی اولین اثرشان در مجلهٔ سخن به چاپ رسید. مجلهٔ سخن در دوران دراز انتشار خود دو نسل از شاعران، مترجمان، محققان، داستان‌نویسان و ناقدان را تربیت کرد.
دستور زبان فارسی خانلری اولین بار در سال ۱۳۴۳ به‌عنوان کتاب درسی دبیرستانی به چاپ رسید و سال‌ها در دبیرستان‌ها تدریس می‌شد، و بعداً مورد تجدیدنظر قرار گرفت و در دانشگاه‌ها نیز تدریس شد. نوآوری عمده‌ای که در اولین نگاه در دستور زبان فارسی تألیف خانلری به چشم می‌خورَد، این است که برخلاف دستورهای پیشین، که مبنای بحث خود را اجزای جمله و تعریف انواع کلمه قرار می‌دادند و سپس به ترکیب جمله می‌رسیدند، در دستور خانلری کوچک‌ترین واحد گفتار که منظور گوینده، یعنی رساندن پیام را برآورده می‌سازد و جمله خوانده می‌شود، مبنای بحث قرار می‌گیرد، و سپس این واحد گفتار به دو قسمت اصلی تقسیم می‌شود که هر یک شامل اجزای کوچک‌تری است، و پس از آن به شناخت یک‌یک اجزای هر قسمت می‌رسد.دستور زبان خانلری برپایهٔ زبان‌شناسی و با توجه به روح زبان فارسی تدوین شد؛ و می‌توان گفت اولین دستور زبان فارسی بر بنیاد زبان‌شناسی در ایران است. در این دستور، بسیاری از اصطلاحات زبان‌شناسی که اکنون در زبان‌شناسی و دستور زبان رایج است، مانند نهاد، گزاره، عملکرد، پایه، پیرو، وابسته و نظایر آن از برساخته‌های اوست.
اثر مهم و ماندگار دیگر خانلری، تاریخ زبان فارسی است که تاکنون تنها کتاب مرجع در این زمینه به‌حساب می‌آید.بنای کتاب دستور زبان فارسی بر ۵ جلد ریخته شده‌بود که زبان ایرانیان را از زمان کهن تا دورهٔ معاصر دربرمی‌گرفت. جلد اول شامل اصطلاحاتی بود دربارهٔ زبان ایرانی باستان و فارسی میانه تا ورود اسلام. جلد دوم مشتمل بر زبان‌ها و گویش‌هایی بود که بعد از اسلام در قلمرو ایران‌زمین شکل گرفته و تکامل پیدا کرده‌است. این دوره به قرن هفتم هجری ختم می‌شود. جلد سوم ویژگی‌های نحوی و لغوی و آواشناسی دورهٔ دوم زبان فارسی دری، یعنی بعد از استیلای مغول را شامل می‌شود. این دوره به قرن سیزدهم خاتمه می‌یابد و از دوره‌های تأثیرگذار در زبان فارسی معاصر است. جلد چهارم دربارهٔ زبان فارسی معاصر و تحول و دگرگونی آن است و جلد پنجم دربارهٔ زبان فارسی در کشورهای همسایه مانند تاجیکستان، افغانستان و شبه‌قاره است. خانلری در دورهٔ حیات خود موفق شد تنها جلد اول و دوم آن را در چندین مجلد به تألیف درآورَد که از آثار پرارزش و ماندگار این حوزه است. همچنین او طرح جامعی بر همین اساس ابزار زبان فارسی برای تألیف فرهنگ لغت پایه‌گذاری کرده‌بود که تنها موفق شد بخشی از دورهٔ اول را آماده کند و به چاپ برساند.
از دیگر کارهای عمدهٔ خانلری، طرح‌ریزی تألیف و انتشار فرهنگ تاریخی زبان فارسی بود. در این نوع فرهنگ، برخلاف روش رایج فرهنگ‌نگاری فارسی، که مآخذ اصلی مورداستفاده در آن، فرهنگ‌های موجود است، مؤلفان نخست همهٔ متن‌های موجود در زبان را به ترتیب تاریخی از پی هم قرار می‌دهند و واژه‌ها و معنی‌های گوناگون آنها را، نه از روی فرهنگ‌های دیگر، بلکه از متن‌ها بگیرند. بدین‌ترتیب روشن خواهد شد که هر واژه دست‌کم در زبان مکتوب از چه تاریخی وارد زبان شده و هریک از معنی‌های گوناگون آن از چه روزگاری بر جا مانده‌است. وجود چنین فرهنگی در هر زبان، شناسنامهٔ تاریخیِ یک‌یک واژه‌های آن زبان است و فایده‌های در دست داشتن چنین سندی برای زبان‌شناسان و ادیبان و محققان و شاعران چندان فراوان و گوناگون است که در آغاز کار نمی‌توان تمام آنها را پیش‌بینی کرد.
دکتر خانلری طرح تهیهٔ فرهنگ تاریخی زبان فارسی را تهیه کرد و آن را در بنیاد فرهنگ ایران به موقع اجرا گذاشت. همکاران این طرح بزرگ را، که تعدادشان انگشت‌شمار بود، با تحقیق و تجسس بازشناخت و گروهی جوانان علاقه‌مند را به این کار برگماشت. نخستین جلد فرهنگ تاریخی زبان فارسی در سال ۱۳۵۷ انتشار یافت. جلد دوم آن نیز به زیر چاپ رفته‌بود که با کناره‌گیری خانلری معلق ماند و به سرنوشت نامعلومی دچار شد.
پرویز ناتل خانلری در مقدمهٔ کتاب غزل‌های حافظ در سال ۱۳۳۷ اظهار امیدواری کرده‌بود که با استفاده از نسخه‌های کهن، دیوان کامل حافظ تهیه و منتشر گردد. این فکر پس از بیست‌ودو سال تحقق یافت و در سال ۱۳۵۹ دیوان خواجه شمس‌الدین محمد حافظ توسط بنیاد فرهنگ ایران انتشار یافت. دکتر خانلری در تنظیم دیوان حافظ متن ۴۸۶ غزل حافظ را پس از بررسی و مقایسهٔ ضبط ۱۴ نسخهٔ اساس خود به ترتیب حروف تهجیِ قافیه‌های غزل‌ها در صفحات سمت راست کتاب قرار داده‌است. در صفحات مقابل، برای هر غزل نخست نشانه‌های معرف نسخه‌هایی که آن غزل را درج کرده‌اند در بالای صفحه و به‌دنبال آن ترتیب ابیات آن غزل در نسخه‌های مأخذ، و سپس اختلاف نسخه‌ها در ضبط کلمات و عبارات درمورد هر بیت نقل گردیده‌است. دیوان حافظ چاپ خانلری، با وجود چندین ویرایش دیگر از غزل‌های حافظ، که طی سی سال پس از آن انتشار یافته‌است، اعتبار خود را حفظ کرده و مورد استفادهٔ محققان است.
باآن‌که در جوانی در شاعری گرایش‌هایی مشابه نیما یوشیج داشت، ولی با مطالعهٔ بیشتر به این نتیجه رسید که عروض فارسی ظرفیت‌های گسترده‌ای دارد و آنچه نیازمند تغییر و تحول است، زبان شعر است که باید امروزی شود. مجموعه اشعار او با نام ماه در مرداب در سال ۱۳۴۳ انتشار یافت و بارها تجدید چاپ شد.خانلری دستی هم در نمایشنامه‌نویسی آزمود؛ ازجمله نمایشنامهٔ کوتاه سفر هشتم سندباد را تحت تأثیر حکایات سندباد بحری هزار و یک شب در دی‌ماهِ ۱۳۳۱ در مجلهٔ سخن با امضای مستعار ا. ب.» چاپ کرد که الهام‌بخش یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌های پارسی به نام هشتمین سفر سندباد (۱۳۴۳) به قلم بهرام بیضایی شد.
 
آثار:                                                                                                                                                                                       دختر سروان، پوشکین (ترجمه) ۱۳۱۰
روان‌شناسی و تطبیق آن با اصول پرورش ۱۳۱۶
چند نامه به شاعر جوان (ترجمه) ۱۳۲۰
تحقیق انتقادی در عروض و قافیه و چگونگی تحول اوزان غزل فارسی (تألیف) ۱۳۲۷
مخارج‌الحروف، ابن سینا (ترجمه)، ۱۳۳۳
تریستان و ایزولد (ترجمه)، ۱۳۳۴
وزن شعر فارسی (تألیف)، ۱۳۳۷
غزل‌های حافظ، ۱۳۳۷
سمک عیار (تصحیح)، در ۵ جلد ۱۳۳۸–۱۳۵۳
چند نکته در تصحیح دیوان حافظ ۱۳۳۸
شاهکارهای هنر ایران، آرتور اپهام پوپ (ترجمه)، ۱۳۳۸
زبان‌شناسی و زبان فارسی (تألیف) ۱۳۴۳
زبان‌شناسی و زبان فارسی (مجموعه مقالات)، ۱۳۴۳
ماه در مرداب (مجموعه شعر)، ۱۳۴۳
شعر و هنر (مجموعه مقالات)، ۱۳۴۵
فرهنگ و اجتماع (مجموعه مقالات)، ۱۳۴۵
تاریخ زبان فارسی (تألیف)، در ۳ جلد ۱۳۴۸
دستور زبان فارسی (تألیف) ۱۳۵۱
فرهنگ تاریخی زبان فارسی (تألیف مقدمه) ۱۳۵۷
دیوان حافظ (تصحیح) ۱۳۵۹
داستان‌های بیدپای (تصحیح) با همکاری محمد روشن ۱۳۶۱
شهر سمک (یادداشت‌های مربوط به سمک عیار) ۱۳۶۲
هفتاد سخن (مجموعه مقالات) جلد اول ۱۳۶۸
هفتاد سخن (مجموعه مقالات) جلد دوم ۱۳۶۹

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها